خدایا روزهای کودکی ، زندگی برایم بازی بچگانه ای بود که انتهایش چیزی نبود به جز تنهایی.
و امروز زندگی برایم بازی شطرنجی است و میدان گاه رخ به رخ شدن با سیاه و سفیدی که تنها اندیشه و تلاش سبب بقای ادمی است و نیک می دانم در هر دو طرف بازی تو گرداننده مهره های سفید و سیاه هستی که در این میان حرکتهای گوناگون برای مهره های گوناگون پیش بینی کرده ای .
شاید مهم نباشد که شاه باشی ویا وزیر ویا اسب باشی و یا سرباز .
شاید مهم نباشد که یک نوع حرکت بتوانی بکنی و یا چند نوع حرکت در چند جهت ....
این مهم نیست که همه از تو حفاظت کنند و یا تو سبب ارامش جان کسی باشی ...
بلکه این مهم است که درست حرکت کنی و باور کنی که حرکت تو نیز اهمیتی دارد که دیگر مهره های شطرنج دارند به شرط اینکه بهترین حرکت و اندیشمند ترین حرکت باشد ....
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: دلنوشته و متن ها ، ،