نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
سهراب
نظرات شما عزیزان:
واقعا هم همینطوره.هیچ چیز این دنیا ارزش غصه نداره.ما آدم ها یادمون میره که مسافر این دنیاییم و باید همه چیزو بزاریم و بریم ...ممنون از وبلاگ زیباتون.lموفق باشد
موضوعات مرتبط: دلنوشته و متن ها ، ،
تاريخ : دو شنبه 16 مرداد 1391
ا 10:17 نويسنده : رضـــــــــا ا